خونه ی شیطون!
ماجرای عجیب و باور نکردنی جک چشم سرخ و حوادث رخ داده در لندن سال ۱۸۳۸از ژرفای شبی سیاه موجودی محیر العقول پرنده و ترسناک بیرون پرید که بیش از شش سال باعث وحشت مردم شد. ماری آن نیکلاس (ملقب به پولی) در جمعه ۳۱ اوت ۱۸۸۸ به قتل رسید.جنازه او توسط مردی به نام چارلز کراس در ساعت ۳:۴۰ بامداد پیدا شد.گلوی او دو بریدگی عمیق داشت و در پایین شکم وی چند زخم گود وجود داشت. آنی چپمن (نام دوران دوشیزگی او الیزا آن اسمیت و لقب او آنی سیاهه بود) در شنبه ۸ سپتامبر ۱۸۸۸ کشته شد.جسد او در ساعت ۶ صبح پیدا شد.طریقه بریده شدن گلوی او به گلوی ماری آن نیکلاس شباهت داشت و دو بریدگی داشت که یک بریدگی عمیق تر از دیگری بود.شکم او کاملا بریده و باز شده بود و رحم او برداشته شده بود. الیزابت استراید (ملقب به لیز دراز) در یکشنبه ۳۰ سپتامبر ۱۸۸۸ کشته شد.جنازه او در ساعت ۱ بامداد پیدا شد.یک بریدگی واضح در گلوی او وجود داشت.علت مرگ او بریدگی شاهرگ اصلی بود. کاترین اداوز در یکشنبه ۳۰ سپتامبر ۱۸۸۸ (روز قتل الیزابت استراید) کشته شد.گلوی او هم دو بریدگی داشت.شکم او با زخم عمیقی پاره شده بود.کلیه چپ و قسمتهای اصلی رحم او برداشته شده بود.قتل او و الیزابت استراید در لندن به عنوان «رویداد دو جانبه» نام گرفت. مری جین کلی در جمعه ۹ نوامبر ۱۸۸۸ کشته شد.بدن او به طور وحشتناکی بریده شده بود و جسد او کمی بعد از ساعت ۱۰:۴۵ دقیقه صبح پیدا شد.گلوی او تا ستون فقراتش بریده شده بود و داخل شکم او خالی بود.قلب او گم شده بود. عکس جسد مری جین کلی راز عجیب جک چشم سرخ چیست؟ از ژرفای شبی سیاه موجودی محیر العقول پرنده و ترسناک بیرون پرید که بیش از شش سال باعث وحشت مردم شد. جین آلزوپ دختری جوان و زیبا بود که با دو خواهر و پدرش در خانه کوچکی در کوچه بیرهیند زندگی می کرد او شنیده بود که مردم درباره جک چشم سرخ چیزهایی می گویند اما اعتنایی به این افسانه نداشت
نظرات شما عزیزان:
در ابتدا وجود او را هیچکس باور نمی کرد هیچ کس وقتی به گفته های اهالی جنوب غربی لندن که مدعی بودند موجودی را دیده اند که پرواز می کرد وقعی نمی گذاشت اما گزارشات ادامه یافت و در ۱۸۳۸ نقل تمام محفل بود.
جین آلزوپ دختری جوان و زیبا بود که با دو خواهر و پدرش در خانه کوچکی در کوچه بیرهیند زندگی می کرد او شنیده بود که مردم درباره جک چشم سرخ چیزهایی می گویند اما اعتنایی به این افسانه نداشت.
یک شب ضربه هایی پیاپی به در خانه آنها خورد جین نزدیک در رفت و شنید که من افسر پلیس هستم برایم چراغی بیاورید جک چشم سرخ را دسگیر کردیم.
جین با خود اندیشید و لابد راست می گوید. به سرعت دوید و شمعی آورد و از خانه بیرون دوید اما به محض اینکه شمع را به مرد داد او گردنش را گرفت و بازویش را بدور گردن او حلقه کرد و به تن و بدن او چنگ کشید.
دختر جیغ کشید و خود را رها کرد مرد او را تعقیب کرد و موهایش را گرفت و به صورت و گردنش چنگ زد. خواهر دختر با صدای جیغ او به خیابان دوید و فریاد زد تا مردم به کمک آیند اما پیش از آنکه کسی بتواند راه مرد را ببندد او در تاریکی ناپدید شد.
جین بعدا چنین شرح داد: کلاهی عجیب بر سر داشت و لباس چسبان سفیدی مثل مشمع بر تن صورتش مخفی بود اما چشمانش مثل دو تکه آتش می درخشید ناخنهایش چنگالهای بلندی داشت و از دهان او دود سفید و ابی بیرون می زد. این شرح و توصیف بعدها بارها و بارها شنیده شد همیشه همان چشمهای دوزخی چنگالها و لباس چسبان سفید.
لوس اسکیل ۱۸ ساله هنگام غروب از منزل برادرش خارج شد خواهرش همراه او بود در کوچه حرکت می کردند که شبح بلند سیاهی از تاریکی بیرون پرید شعله سرخی از دهانش خارج می شد به چشمان لوسی آسیب رساند.
در طی سالها ۱۸۵۰ و ۱۸۶۰ جک چشم سرخ در همه انگلستان دیده شد بخصوص در مرکز کشور. در ۱۸۷۰ بعضی از مقامات پلیس و ارتش که برای دتگیری او در کمین بودند گزارش کردن که به شدت توسط شبحی که از تاریکی بیرون جهیده آنها را مضروب کرده سپس به سقف پاسگاه آنها پریده صدمه خورده اند. مردم خشمگین در محله لینکلن در شب سال نو ۱۸۷۷ به سوی جک شلیک کردند اما او قهقهه ای زد و ناپدید شد.
تا به امروز کسی نفهمیده جک که یا چه بوده مدتی سوظن متوجه شخصی به نام مارکیز واترفورد شده بود اما گرچه او یکی از دیوانه ترین دیوانگان دوران ویکتوریا بود اما آدم شروری نبود.
چشمان دوزخی جک آخرین بار در ۱۹۰۴ در لیورپول دیده شد و ۶۷ سال بعد از اولین باری که او را دیده بودند از زمین به سقف خانه ای پرید و ناپدید شد.
آیا او برای همیشه ناپدید شده است؟
به نقل از ویکی پدیا :
جک قاتل یا جک قصاب ( به انگلیسی: Jack the Ripper ) نام مستعاریست که به قاتلی که قتلهای زنجیرهای خود را در محله فقیر نشین وایتچپل انجام میداد داده شدهاست.این اسمی است که روی نامههایی که به دفتر پلیس رسیده نوشته شده و قاتل خودش را جک قاتل معرفی کرده بود. قربانیهای این قاتل معمولاً زنان فاحشه بودند.بیشتر قربانیها گلو و بدنشان بریده شده بود. بعضی از اندامهای داخلی بدن سه تن از قربانیان برداشته شده بود.
در اواسط قرن ۱۹ جمعیت انگلستان رو به افزایش بود و محلههای فقیر نشین زیاد شده بودند.در ۱۸۸۲، شماری ازیهودیهای ساکن در روسیه و اروپای شرقی که از کشتار خسته شدند به انگلستان بخصوص قسمت شرقی لندن و وایتچپل مهاجرت کردند.در همین زمان ایرلندیهای مهاجر در همان محلههای نامبرده و فقیر نشین ساکن شدند و جمعیت آن مناطق افزایش یافت.مهاجرت کنندگان فقیر بودند و زنان بسیاری برای ادامه زندگی به فاحشگی روی آوردند.در اکتبر ۱۸۸۸، پلیس لندن جمعیت فاحشهها را ۱٬۲۰۰ نفر تخمین زد که در وایتچپل ۶۲ فاحشه خانه وجود داشت.بیشتر قتلها به جک قاتل نسبت داده شده بود و تعداد قتلها در وایتچپل زیاد شده بود.سر انجام اسکاتلندیارد نامهای دریافت کرد که به قتلها مربوط میشد که یک نامه برای فرمانده جرج لاسک نوشته شده بود که در آن نامه کلیه انسان وجود داشت.
قربانی ها :
پلیس به شدت به پروندهها رسیدگی میکرد و نویسندگان و تاریخ نویسان درباره قتلهای وایتچپل کتاب مینوشتند.تعداد مقتولهایی که شبیه به هم کشته شده بودند پنج نفر بودند.
نوشته روی دیوار :
بعد از قتل الیزابت استراید و کاترین ادواردز در شب ۳۰ سپتامبر، پلیس محدوده جنایت را بررسی کرد.آلفرد لانگ توانست دو دکمه خونی از دامن مقتول در نزدیکی پلکان آپارتمانی در خیابان گلستن کشف کند.نوشتهای با گچ روی دیوار نوشته شده بود.نوشته روی دیوار یهودها مقصر نیستند بود.نوشته به دست کارآگاه دانیل هالز رسید و از روی نوشته کپی برداشته شد.در ابتدا وجود جک چشم سرخ را هیچکس باور نمی کرد هیچ کس وقتی به گفته های اهالی جنوب غربی لندن که مدعی بودند موجودی را دیده اند که پرواز می کرد وقعی نمی گذاشت اما گزارشات ادامه یافت و در ۱۸۳۸ نقل تمام محفل بود.
جک چشم سرخ از زبان جین آلزوپ
یک شب ضربه هایی پیاپی به در خانه آنها خورد جین نزدیک در رفت و شنید که من افسر پلیس هستم برایم چراغی بیاورید جک چشم سرخ را دسگیر کردیم.
جین با خود اندیشید و لابد راست می گوید. به سرعت دوید و شمعی آورد و از خانه بیرون دوید اما به محض اینکه شمع را به مرد داد او گردنش را گرفت و بازویش را بدور گردن او حلقه کرد و به تن و بدن او چنگ کشید.
دختر جیغ کشید و خود را رها کرد مرد او را تعقیب کرد و موهایش را گرفت و به صورت و گردنش چنگ زد. خواهر دختر با صدای جیغ او به خیابان دوید و فریاد زد تا مردم به کمک آیند اما پیش از آنکه کسی بتواند راه مرد را ببندد او در تاریکی ناپدید شد.
جین بعدا چنین شرح داد: کلاهی عجیب بر سر داشت و لباس چسبان سفیدی مثل مشمع بر تن صورتش مخفی بود اما چشمانش مثل دو تکه آتش می درخشید ناخنهایش چنگالهای بلندی داشت و از دهان او دود سفید و ابی بیرون می زد. این شرح و توصیف بعدها بارها و بارها شنیده شد همیشه همان چشمهای دوزخی چنگالها و لباس چسبان سفید.
لوس اسکیل ۱۸ ساله هنگام غروب از منزل برادرش خارج شد خواهرش همراه او بود در کوچه حرکت می کردند که شبح بلند سیاهی از تاریکی بیرون پرید شعله سرخی از دهانش خارج می شد به چشمان لوسی آسیب رساند.
در طی سالها ۱۸۵۰ و ۱۸۶۰ جک چشم سرخ در همه انگلستان دیده شد بخصوص در مرکز کشور. در ۱۸۷۰ بعضی از مقامات پلیس و ارتش که برای دتگیری او در کمین بودند گزارش کردن که به شدت توسط شبحی که از تاریکی بیرون جهیده آنها را مضروب کرده سپس به سقف پاسگاه آنها پریده صدمه خورده اند. مردم خشمگین در محله لینکلن در شب سال نو ۱۸۷۷ به سوی جک شلیک کردند اما او قهقهه ای زد و ناپدید شد.
تا به امروز کسی نفهمیده جک چشم سرخ چه بوده مدتی سوظن متوجه شخصی به نام مارکیز واترفورد شده بود اما گرچه او یکی از دیوانه ترین دیوانگان دوران ویکتوریا بود اما آدم شروری نبود.
چشمان دوزخی جک آخرین بار در ۱۹۰۴ در لیورپول دیده شد و ۶۷ سال بعد از اولین باری که او را دیده بودند از زمین به سقف خانه ای پرید و ناپدید شد.
Design By : Pars Skin |